به تعبیر دیگر روشنفکری هم از حقوق و هم از وظایف دسته مخصوصی از مردم است که فرصت جرات ورود به لاهوت و ناسوت را دارند. یعنی فرصت و جرات و اجازه اندیشیدن در این دو مقوله را که امور آسمانها و اعتقادات و اصول (لاهوت) باشد و امور زمین و مردمش و زندگیشان و چونی و چندیهایش (ناسوت)
سه شرط برای روشنفکری می توان گذاشت: شرط اول به معنی وقت فارغ شرط دوم جرات به معنی دل داشتن و شرط سوم و آمادگی از درون فشارند و نترسیدن.
چه کسانی نمی توانند به قلمرو روشنفکری درآیند:
1-کسی که در بند تن و شکم است چه فقیری که عمری در جستجوی لقمه نانی است و چه خوشگذرانی که بی غم است و غم دیگری را نمیشناسد
2-کسی که در بند تعصب است خواه تعصب مذهبی خواه تعصب سیاسی
بنابراین می توان گفت که روشنفکر کسی است که فارغ از تعبد و تعصب و دور از فرمانبری،اغلب نوعی کار فکری می کند و نه کار بدنی حاصل کارش را که در اختیار جماعت می گذارد کمتر به قصد جلب نفع مادی می گذارد یعنی حاصل کارش بیش از آنکه جلب نفع مادی و شخصی باشد حل مشکلی اجتماعی است.
برچسب : نویسنده : ف.سیدزاده roshanfekr بازدید : 345